young18
گاهی دلم ازهرچه آدم است میگیرد... میتــــرسم… بخواب ... چند وقتیست هرچه می گردم هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ، مردها هم قلب دارن فقط صدای قلبشان، یواش تر از صدای قلب یک زن است! مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند! شاید ندیده باشی اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگی شان قاب میکنند! هر وقت زن بودنت را می بینند سینه شان را به جلو میدهند،صدایشان را کلفت تر میکنند تا مبادا...لرزش دست هایشان را ببینی ! مرد که باشی... دوست داری ... از نگاه یک زن...مرد باشی..! سر سفره چیزی نبود… چه دنیای بی رحمیست.....
گاهی دلم دوکلمه حرف مهربانانه میخواهد...
نه به شکل ” دوستت دارم” و
یا نه به شکل ” بی تو میمیرم “
… ساده شاید ، مثل :
... ...
” دلتنگ نباش،
امیدت به خدا …
فردا روز دیگریست
میترســم کســـی بــویِ تنـــت را بگیـــرد،
نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود،
و تــــــو، خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش!
چــــه احســـاس ِ خــط خطـــی و مبــهمی ست،
ایــــن عاشقـــــانـــه های ِحســـــودیِ مـــن!
بخواب که در میان این سایه های گیج تو دیگر نیستی،تا باد فرسایشت دهد،باران خیست کند،یا از انحنای زمین تاریک و روشن شوی...
بخواب که تو دیگر پیر نمیشوی!
نگاهم اما گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید
یخ در پارچ و پدر، هردو آب شدند!
Power By:
LoxBlog.Com |